لیلی نام تمام دختران زمین است
خدا گفت: زمین سردش است. چه کسی میتواند زمین را گرم کند؟ لیلی گفت: من. خدا
شعلهای به او داد. لیلی شعله را توی سینهاش گذاشت. سینه اش آتش گرفت.
خدا لبخند زد. لیلی هم. خدا گفت: شعله را خرج کن. زمینم را به آتش بکش.
لیلی خودش را به آتش کشید. خدا سوختنش را تماشا میکرد. لیلی گـُر میگرفت.
خدا حظ میکرد. لیلی میترسید. میترسید آتشش تمام شود. لیلی چیزی از خدا
خواست. خدا اجابت کرد. مجنون سر رسید. مجنون هیزم آتش لیلی شد. آتش زبانه
کشید. آتش ماند. زمین خدا گرم شد. خدا گفت: اگر لیلی نبود٬ زمین من همیشه
سردش بود.
خدا مشتی خاک را برگرفت٬ میخواست لیلی را بسازد٬ از خود در او دمید. و لیلی پیش از آنکه باخبر شود٬ عاشق شد. سالیانیاست که لیلی عشق میورزد. لیلی باید عاشق باشد. زیرا خدا در او دمیده است و هرکه خدا در او بدمد٬ عاشق میشود. لیلی نام تمام دختران زمین است؛ نام دیگر انسان.